قاطی کردن مامان
امروز با خاله های مهد دعوام شد ، کل مهد و گذاشتم روی سر ، چند روزه پسرم با گریه میره مهد نمیدونم چی شده ، البته که کلاسشون عوض شده و رفتن کلاس چهارساله ها ، خاله حمیده هم مربیشون شده ، حالا یا دلیلش اینه یا گریه بچه های جدید باعث میشه اونم بدقلقی کنه نمیدونم صبح ،بعد از کلی سروکله زدن با پسرم و راضی کردنش به اینکه بره کلاس ، بعد از 10 دقیقه یه سرک کشیدم ببینم چه خبره دیدم خاله حمیده دست پارسا رو گرفت و کشید توی کلاس ، قاطی قاطی قاطی خون جلوی چشمم و گرفت ، حتی یه لحظه هم نمیخوام اینجا بمونم پسرم و بیارین بریم ، بدبخت خاله حمیده خیلی ترسیده بود ، کلی دلداری دادند و تحویل گرفتند و فیلم ضبط شده رو گذاشتند دیدم یه کم آروم شدم ، دیدم خیلی هم ر...
نویسنده :
مامانی
10:16