هیولا
دیروز ظهر پارسا خوابیده بود ، یه دفعه از خواب بیدار شد و گریه کرد و به سمت بابایی اومد ...
پارسا : بابا هیولا بود 2 تا هیولا بود یه بزرگ این قدی ، یه کوچیک این قدی ، بهم گفت پدر س. .
بابایی :
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی
دیروز ظهر پارسا خوابیده بود ، یه دفعه از خواب بیدار شد و گریه کرد و به سمت بابایی اومد ...
پارسا : بابا هیولا بود 2 تا هیولا بود یه بزرگ این قدی ، یه کوچیک این قدی ، بهم گفت پدر س. .
بابایی :