خداحافظی با عینک
بابایی بالاخره 12 خرداد چشمش و عمل کرد و با عینکش خداحافظی کرد . تو اون روز رفتی خونه خاله ناهید و با بچه ها و جوجو و اینا سرگرم بود و غاقل از اتفاقات بودی ، شب که برگشتی گیر داده بودی که بابا عینک آفتابیت و بردار ، بعد از یه مدت هم بیخیال شدی و ترس من فقط لنگ و لقد های جنابعالی بود که وقت و بیوقت به صورت بابایی میزنی ... راستی بعد از اون خرابکاریت و شکوندن جفت دسته های عینک قبلیت ، دوباره برات عینک گرفتم ولی ایندفعه دیگه باید مواظبش باشیااااا . ...
نویسنده :
مامانی
16:05