پارسا جونپارسا جون، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

روزگار تنهایی پارسا ...

اندر احوالات گذشته

1391/8/17 20:35
نویسنده : مامانی
329 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

الان که دارم این مطالب و مینویسم تازه از دانشگاه برگشتم و پارسا و بابایی خونه مامان جون بودن و دارن برمیگردن فکر کنم تا 20 دقیقه دیگه برسن از امروز تصمیم گرفتم یه کم بیشتر به وب پسرم سر بزنم آخه ما هرچی صبر کردیم یه کم اوضاع بهتر بشه یه ذره کارها سروسامان بگیره دیدیم نه که نه هی میاد هی میاد،

بعداز برگزاری عروسی عمه که 13 آبان بود قرار شد شب عید غدیر بریم برای بله برون عمو حامد که ماشین باباجون اینا تصادف کرد و گریه و زاری و استرس و بیمارستان و پاسگاه و کروکی و رضایت و ....

چند روز درگیر این ماجرا بودیم و هنوز هم هستیم ...

هفته دیگه 2 تا سمینار دارم اونا رو رد کنم یه نفسی بکشم

پسرم این روزا خیلی قشنگ حرف میزنه سعی میکنه اشتباهاتش و توجیه کنه دلیل و منطق بیاره یا حتی با دروغ خودش و تبرئه کنه مثلا دیروز روی دیوار خط کشیده بود بابایی گفت کی روی دیوار خط کشیده میگه بابا خودش اینطوری بود خودش خط کشیده بود لبخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)