این چند روز ...
این چند روز
رفتیم یزد عروسی دختر دایی بابایی
برگشتیم
دوباره فرداش رفتیم یزد
عقد دختر دایی خودت
برگشتیم
البته دفعه دوم تو رو نبردم با خودم ...
الانم باید آماده بشیم که 2 روز دیگه بریم مشهد انشااله
تو یزد خیلی بهت خوش گذشت رفتی ده بالا ، سوار الاغ شدی یا به قول خودت ابس (اسب) ، کلی توت خوردی که عاشقش هستی ، کلی تو حوض آبی بی آب بازی کردی ، باهم رفتیم پارک تو پاساژ ستاره قطار بازی کردی ، تازه منشاد هم رفتیم ولی اونجا زیاد خوش اخلاق نبودی همش میگفتی "بغلم کن"
دیگه ....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی