مامان و بابا و پارسا در حال صحبت ... مارمولکاااا چی می خورن ؟ بابا : پشه مامان : حشرات پارسا : آره وقتی مارمولکااا پشرات و می خورن ......... پشه و حشرات قاطی شد و شد پشرات ... -------------------------------------------------- یه روز دیگه باز در حال صحبت ... بابا : ...... آره دیگه تو بزرگ شدی ، خیلی بزرگ شدی ، دیگه بزرگتر نمیشی ..... پارسا : نه من هنوز بزرگ نشدم ، من هنوز یه مرت ( متر ) بیشتر نیستم ------------------------------------------------ یه روز دیگه بابا درحال قصه گفتن .. یه پسره بود خیلی باهوش بود اسمش .... اوممممم ..... اسمششششش ... پارسا : کیارش بود بابا : آره کیارش بود ، این پسره خیلی باهوش...